دیانادیانا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

دیانا

سلام دخترم

1393/4/11 17:41
232 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز مامان دختر ناز و شیرین زبونم ببخش غیبتم طولانی شده.گل نازم میخوام از شیطنت هات بگم بعد بهم حق بده که وقت نکنم به وبت سر بزنم.

حدود ساعت ٩ بیدار میشی تا ساعت ٩ ونیم ساکتی و فقط پویا نگاه میکنی بعدش خیلی کم صبحونه میخوری و یا علی شروع میکنی.وسایل خونه را بهم میریزی بعد لباسات را روی مبل ها پهن میکنی چند تا از پشتی های مبلها را برمیداری وسط اتاق میذاری, اسباب بازی هات وسط اتاق پهن میشن و...

بعدش موقع نهار با خودم میایی آشپزخونه و شروع به خالی کردن کابینت ها میکنی وتا موقع پختن نهار کارت همینه.بعداز ظهر که بابایی اومد خونه یکم بهتری ولی بازم باید دنبالت باشم تا وسایلو جمع کنم.عصر و شب هم با بابایی بیرونیم حالا خودت قضاوت کن من وقت خالی دارم.همه میگم تو احتیاج به همبازی داری و باید فکری بحالت بکنم ولی من خیلی تنبلم وحوصله بارداری و زایمان و نوزاد را ندارم شاید چندوقت دیگه بهش فکر کنم ولی الان خسته ام.

ماشااله اونقدر سوال میپرسی که من باید همش جواب سوالاتتو بدم.مامان این چیه؟مامان مال کیه؟مامان چیکارش میکنن؟مامان بابا کی میاد؟مامان بابا توی بانک چیکار میکنه؟مامان ....

چندروز پیش خواستم مهد ثبت نامت کنم ولی بعد از اینکه رفتم محیط مهدها را دیدم دلم نیومد از خودم جدات کنم حتی نیم ساعت هم طاقت دوریتو ندارم چه برسه به چند ساعت.

خلاصه گلم حسابی وقت منو پر کردی وبه هیچ کاری نمیرسم.ولی فدای یه تارموت این همه شیطنت ایشااله همیشه سالم و شاد باشی شیطنت هم بکنی.

دوستت دار بووووووووس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دیانا می باشد